انواع متغیرها: مستقل، وابسته، تعدیلکننده، مداخلهگر و کنترل
متغیر مفهومی است که در پی کمّی شدن پدیدهها جای خود را در تحقیقات علّی – معلولی باز کرد. طبق تعریف، متغیر پدیدهای است که میتواند مقادیر متفاوتی به خود بگیرد. در تحلیلهای علمی و خصوصا در تعیین روابط علمی، متغیرها بر اساس نقشی که در تحقیقات دارند به صورت زیر طبقهبندی میشوند:
۱. متغیر مستقل
۲. متغیر وابسته
۳. متغیر تعدیل کننده
۴. متغیر مداخله گر
۵. متغیر کنترل
متغیر مستقل: یک ویژگی از محیط فیزیکی یا اجتماعی است که بعد از انتخاب، دخالت یا دستکاری شدن توسط محقق، مقادیری را می پذیرد تا تأثیرش بر روی متغیر دیگر (متغیر وابسته) مشاهده شود.
به زبان دیگر متغیری که توسط پژوهشگر اندازهگیری، دستکاری و یا انتخاب میشود؛ تا تأثیر یا رابطه آن را بر متغیر و یا متغیرهای دیگری، اندازهگیری کند، متغیر مستقل نامیده میشود.
متغیر وابسته: متغیری است که مشاهده یا اندازهگیری میشود؛ تا تأثیر متغیر مستقل بر آن معلوم و مشخص شود...
به عبارت دیگر، متغیر وابسته، متغیری است که تحت تأثیر متغیر مستقل قرار میگیرد. انتخاب یک متغیر به عنوان متغیر وابسته، به هدف پژوهش بستگی دارد. پس از تعریف دقیق و روشن متغیر وابسته، باید ابزاری که امکان اندازه گیری را فراهم می کند نیز شناسایی کرد.
برای مثال: در بررسی تأثیر شیوه های تشویق بر یادگیری دانش آموزان، یادگیری به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است تا اثر تشویق بر آن اندازه گیری شود.
متغیر تعدیل کننده: متغیر کیفی یا کمّی است که جهت یا میزان رابطه میان متغیرهای مستقل و وابسته را تحت تأثیر قرار می دهد. متغیر تعدیل کننده را می توان متغیر مستقل دوم نیز منظور داشت. به عبارت دیگر متغیر تعدیل کننده، یک متغیر ثانوی است که از نوع متغیر مستقل است و محقق میل دارد آن را کنترل و دستکاری کند؛ تا مشخص شود آیا این متغیر، رابطه متغیر مستقل و وابسته را تحت تأثیر قرار میدهد یا نه؟
برای مثال محققی میخواهد رابطه میان هوش و پیشرفت تحصیلی را در دانشجویان پسر و دختر، مشخص کند.
هوش: متغیر مستقل
پیشرفت تحصیلی: متغیر وابسته
جنسیت: متغیر تعدیل کننده
در مثال فوق، محقق میل دارد بداند که آیا هوش در جنسیتهای مختلف، تأثیرهای متفاوتی دارد یا این که تأثیر چندانی ندارد و به همین جهت، محقق، متغیر تعدیل کننده را هم چون یک متغیر مستقل، کنترل کرده و اثر آن را مورد مطالعه قرار میدهد.
متغیر مداخله گر: متغیری است که محقق برای استنتاج از نحوه تأثیر متغیر مستقل بر متغیر تابع مورد نظر قرار می دهد. تأثیر متغیر مداخله گر را نه می توان کنترل کرد و نه به طور مستقیم و مستقل از سایر متغیرها مشاهده کرد.
این نوع متغیرها را متغیرهای نهفته نیز میگویند؛ زیرا قابل مشاهده نیستند و اثر آن را فقط میتوان در رفتار افراد استنباط کرد. طبق تعاریف ارائه شده از طرف صاحبنظران، سازهها معمولاً هر کدام یک متغیر مداخله گر و مزاحم هستند.
این نوع متغیرها ممکن است به صورت بسیار جدی، نتایج تحقیقات را تحت تأثیر قرار دهند که در این صورت، ممکن است نتایج بدست آمده، محقق را گمراه کند؛ برای مثال، محققی میخواهد تأثیر سواد والدین بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را مورد مطالعه قرار دهد.
متغیر کنترل: در یک تحقیق اثر تمام متغیرها را بر یکدیگر نمی توان به طور همزمان مورد مطالعه قرار داد. بنابراین محقق اثر برخی از متغیرها را کنترل نموده، آن ها را خنثی می کند. متغیرهای مزاحم و یا مداخلهگر را گاهی اوقات متغیر کنترل نیز میگویند و فرق این گونه متغیرها با متغیر تعدیل کننده، این است که محقق، اثر متغیر تعدیل کننده را اندازهگیری میکند، ولی اثر متغیر کنترل را از میان میبرد.
برای مثال در سوال پژوهشی «چه رابطهای میان پیشرفت تحصیلی و عزت نفس دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی وجود دارد؟» اثر پایه تحصیلی و جنسیت، بر پیشرفت تحصیلی و عزت نفس، کنترل میشود.
اکنون مثالی دیگر در زمینه بازاریابی:
در این مثال بازاریابی، هزینه تبلیغات که متغییر مستقل است بر حجم فروش به عنوان متغییر وابسته اثر میگذارد. در این میان توان خرید مشتری به عنوان متغییر مداخله گر و قیمت به عنوان متغییر تعدیل کننده است.
در این پژوهش بازاریابی نوع رسانه حائز اهمیت است؛ لذا با در نظر گرفتن آن به عنوان متغییر کنترل اثرش را از میان میبریم.
نظرات کاربران:
سلام.عالی بود.ممنون
بسیار مفید بود.......
در پژوهش روش جدید تدریس در یادگیری دانش اموزان ،متغیر های کنترل و مزاحم کدومه
عالی 🌹🌹 سپاس
مطلب عالی بود،کاشکی مثالهای بیشتری ازعلوم انسانی مطرح میکردید...سپاس
نوشتن دیدگاه